-
چند میگیری گریه کنی
دوشنبه 28 مرداد 1398 08:55
راست است که گفته اند هر روز که میگذرد، هر چه جلوتر میروی، هرچه پیرتر میشوی... دل نازک تر میشوی. این روزها به خواهرم فکر میکنم، گریه میکنم. به برادرم فکر میکنم،گریه میکنم. دوستم از راه دور احوالم را می پرسد . فیلم تولد دختر یک ساله اش را برایم میفرستد . کودکی که پس از سالها و با مشقت فراوان خدا آخر سر دلش به رحم آمد و...
-
عالی ام
یکشنبه 27 مرداد 1398 14:19
حرکتی هست در تکواندو - اگر اشتباه نکنم به نام «داچیمسه» - که طرفی از مبارزه که پیاپی در حال ضربه خوردن است و دیگر نمیتواند کاری بکند، خودش را به حریف میچسباند. اینجور بگویم: خودش را در آغوش حریف میاندازد. آنقدر به او نزدیک میشود و او را در بغل میگیرد که حریف دیگر نمیتواند - و طبق قوانین، نباید - به او ضربهای...
-
ما را به نیمه ی پر لیوان چه کار
جمعه 18 مرداد 1398 11:34
به نقل از یک منبع: ۸۷ درصد نفرات برتر کنکور سراسری امسال، در مدارس پولی درس خواندند. ۱۳ درصد دیگر هم مدارس نمونه دولتی!! امسال از نفرات برتر کنکور هیچکدوم از مدارس عادی نیستند؛ پولدارا و قشر بالا هی موفقتر و موفقتر، قشر پایین هم هی بیسوادتر و ضعیفتر... هی بدبخت تر و عقب تر و حسرت به دل تر ... خاااااک بر سرمون فقط...
-
هه تا دییته وه هه ر چاوه ریتم
شنبه 12 مرداد 1398 21:26
دو نفر برداشته اند آهنگ "لالایی" مظهر خالقی رو بازخوانی کرده اند . من این دو سه روز به حدّی این آهنگ را گذاشته ام روی دور تکرار که اگر نوار کاست بود، تکه تکه شده بود تا الان... من چرا اینجوری ام واقعا؟؟؟ شنیدنی: Lay laya بازخوانی توسط: نینا دریس ومهدی عباسی
-
کجاست آنکه بخواند ز دیده حال مرا
یکشنبه 6 مرداد 1398 19:19
اونی که بدون فکر کردن و ترسیدن بشه باهاش حرف زد، همون کجاست؟
-
ای داد از عشق
چهارشنبه 2 مرداد 1398 09:55
میگن دنیا متعلق به کساییه که صبحها زود بیدار میشن.این درست نیست. دنیا متعلق به کساییه که خوشحالن از بیدار شدنشون... پ ن: این قالبای جدید بلاگ اسکای و فونتشون چقد رو مخه. نه؟؟؟ +امروز از اون روزاست که " دریا کجاست . چارتار " رو دور تکراره
-
اندر این آشوب تنهایی، مدام ...
سهشنبه 1 مرداد 1398 09:15
یه سری ها رو نباید اصلا می دیدم یه سری ها رو ایکاش زودتر می دیدم، یه سری ها رو ایکاش دیرتر یه سری ها ایکاش اینجا بودن، یه سری ها ایکاش اینجا نبودن یه سری ها ایکاش میومدن، یه سری ها ایکاش میموندن، یه سری ها ایکاش می رفتن +شنیدنی:Here i wait از دال باند
-
واقع در کوچه ی هفدهم
شنبه 29 تیر 1398 23:10
بعد از سالها، یه چیزایی رو تجربه کردم که سالهای زیادی تو دلم، دنبالشون بودم.روزای خوبی داشتم، حال خوبتری . بعد یهو اون روزای خوب تموم شد و دیگه هیچ . الان اگه غمگینم، اگه غصه دارم، اگه هیچی سر ذوقم نمیاره، برای این نیس که اون روزا تموم شده . واسه اینه که برای خودم توی اون روزا دلتنگم. برای خودم که شاد بودم واسه اولین...
-
ای کاش که جای آرمیدن بودی
شنبه 29 تیر 1398 10:01
شماره ۱ : دیشب هم مثل خواب دیروز بعدازظهرم، بی وقفه خوابش رو میدیدم. پامیشدم دوباره میخوابیدم . از نو خواب اون ... رسما دارم روانی میشم... شماره ۲ : رسیدی به مرحله ی فانی شدن در او شماره ۱: هیچ موقع با موهای خیس و حوله ی دورم پیچیده،اینجوری گریه نکردم شماره ۲ ، حرفی برای گفتن ندارد و شاید به مُسکِن دسترسی ندارد......
-
ای ابرهای خاکستری و سرددددد
سهشنبه 25 تیر 1398 09:58
هوا گرم است و حوصلهی مباحثه نیست من غمگینم و همینکه بادی خنک به صورتم بوزد هر حرفی را قبول میکنم "حسین صفا" پ ن :اشتباه نکنم، یکی از دلایل کشدار بودن روزهای تابستون، سوای گردش زمین و فواصل و مدارها، انتظار آدمهایی مثل من برای بارونه و هوای ابری. انتظار، روزها رو طولانی میکنه. ساعتها رو کُند و حوصله سربر...
-
تیر می کِشدیا می کُشد؟
یکشنبه 23 تیر 1398 18:28
تیر خلاص خوردن، از سر بریده شدن با پنبه خیلی بهتره . +بخدا شنیدنی ها: تنها نزار. سیروان خسروی You need to calm down از Taylor swift Luky luky luky me ازEvelyn knight Girl از syml
-
به ناخن و خون ...
جمعه 24 خرداد 1398 17:57
نیازمندی ها: پاک کننده ی سریع و مطمئن خاطرات، مرداد ۹۵ تا به امروز...تمام زندگیم اصلا .. تمام تمامش دلم میخواد با یکی حرف بزنم ...احتمالا دیگه اینجا هم ننویسم. به کل مجاز رو بذارم کنار ... پ ن: قطعا اگه الان ماشین داشتم، میرفتم خودمو از یه کوه با ماشین مینداختم پایین. در حالیکه Faunاز اولافور آرنالدس رو با صدای بلند...
-
سی نما
پنجشنبه 23 خرداد 1398 23:43
یک عدد فیلم بین قهار هستم که امشب برای دومین بار در عمرش، با دختر ۱۲ ساله و پسر خوشمزه ی ۷ ساله اش رفت سینما. برای حدود دو ساعت پس از مدتها، گذر زمان را و غصه ها و دردها و سراسیمگی و پریشانی را از یاد برده بودم. پ ن ۱: بار اول کلاس پنجم بودم که رفتم سینما اون هم با مدرسه. رفتیم "مریم و میتیل" ببینیم. فیلم...
-
بیهودگی
چهارشنبه 22 خرداد 1398 21:12
پنجه ی پای چپم رو میگیره تو دستش :"خودت متوجه میشی؟ دائما داری پاتو تکون میدی. همیشه.خسته نمیشی؟" -اوهوم. اما متوجه نمیشم که داره تکون میخوره. و در واقع خسته هم نمیشم چون حواسم بهشون نیس اینجور وقتا. =یعنی خودت نمیخوای تکونش بدی اما ... -اوهوم. کاملا ناخواسته س =عجببببب پ ن : کجاش عجیبه . هیچم عجیب نیس ....
-
ما حرام لقمه های ایرانی :)
دوشنبه 20 خرداد 1398 19:40
ما ایرانیان استااااد حرفهای قشنگ و رفتار زشتیم ... روی کالا اتیکت میزند ۲۵ تومن. به همین حساب، شما خرید میکنی. کارت میکشد ۳۰ تومن. - عه پس چرا؟ =خانم اون اتیکت واسه قبله. الان ۳۰ تومنه . و کالاهای دیگر و اجناس دیگر و کاسبان دیگر و دله دزدهای دیگر .... حالا همین فروشنده، در محفل های خانوادگی و دوستانه، به مسئولین کشور...
-
بعد از این ضرر ...
یکشنبه 19 خرداد 1398 23:24
همیشه لذتی که از تصنیف ها و آوازهای سنتی دشت میکنم به مراتب بیشتر و فراتر از موسیقی ملل و حتی موسیقی و ترانه های امروز وطنیه. میخوام بگم واااقعا مزه ش یه چیز دیگه س.زمانی که غرق شنیدن آواز و سوز اون صدا و موسیقی ام، همزمان به شعر توجه میکنم، و شاعری رو متصور میشم که سالهای سال پیش از پدرِ پدرِ پدر جد من یه گوشه نشسته...
-
صبحانه ی گلوگاه پنهانیِ منی ...
یکشنبه 19 خرداد 1398 23:15
ای کاش اون لحظه ای که دارم حرف دلمو به یکی میزنم،یه نفر پیدا بشه با پشت دست بزنه تو دهنم بگه خر نشو ،آدم نشدی هنوز... یکی از بهترین بازخوانی های ترانه ی با من برقص ... از لئونارد کوهن : https://m.soundcloud.com/walid-cherifi/misstress-barbara-dance-me-to +life ازzivert
-
مثل حباب
شنبه 18 خرداد 1398 17:31
فقط اونجا که محمود دولت آبادی میگه: مغزم، مغزم درد می کند از حرف زدن، چقدر حرف زده ام، چقدر در ذهنم حرف زدهام. پ ن: آدمی که دل کندن بلد نیس باید جوون کندنو یاد بگیره! +the last waltz از کینگ رام +AgainازArchive
-
Mr Mean
پنجشنبه 16 خرداد 1398 10:50
مردی که زن عصیانگر و خبرساز رو قهرمان خطاب میکنه و با تماشای کلیپ هنجارشکنی یه زن، با ولع میگه: . بنازمش، این شیر زنیه .... اما به همسرش آزادی عمل نمیده، اجازه نمیده رنگهای شاد بپوشه، اجازه نمیده چند ساعت با خودش خلوت کنه یا تنهایی جایی بره و ...و....آقای پَستِ... بشنوید: +Mr Mean . علی عظیمی +نوبهاری . محسن نامجو...
-
من یک پرسپولیسی اَستم
دوشنبه 13 خرداد 1398 10:19
اونایی رو که بعد برد تیم مورد علاقشون میریزن تو خیابون به بوق بووووق اصلا نمیفهمم. در واقع درک نمیکنم چه لذتی داره که با سر و صدا و های و هوی یه ساعتی از نیمه شب (برای مثال دیشب حوالی ساعت ۱ و نیم تا ۳) با جیغ و بوق و هورا و کِرم ریختن از تو ماشین، تا این حد مزاحم آسایش دیگران بشی. بعد اینجا جالبه که یه عده میگن...
-
Bizim iller sessiz, bizim iller sensiz,
شنبه 11 خرداد 1398 22:45
فرصت نشد، یعنی از قلم افتاد. اینهمه سال نشد از باریش مانچو برایش بگویم . بگویم ترانه ی گل پنبه ی باریش مانچو را چقدر و چطور دوست دارم و تقریبا از حفظم و یک وقتهایی چقدر با خودم زمزمه اش میکنم نشد و گذشت ... http://ayazz.persiangig.com/manco/G%C3%BClPembe.wma/download?db5d
-
Come on Qio Qio
شنبه 11 خرداد 1398 15:25
دو سه هفته ای میشود پیاده روی نداشته ام . روزه حسابی زمین گیرمان کرده . بر آن سرم که با اتمام ماه مبارک دوباره باشگاه را بروم، پیش از آنکه ارتباط با دیگران را به کل فراموش کنم. کتاب قانون ها را باید بچینم گوشه ی اتاق و برای آزمون آماده شوم. دلم یک استکان چای میخواد . خیلی خیلی خیلییییی .... + پیشنهاد تماشای : مینی...
-
که تا نوشته بخوانند
جمعه 10 خرداد 1398 19:12
میدونی؟ با هیچکس نباید اونقدر راحت بشی که براش از خودت بگی ... چون انقدر قضاوتش از تو و زندگیت مذخرفه که از خودت که باهاش حرف زدی حاللللت به هم میخوره ... +دکلمه "که آفتاب بیاید" از رضا براهنی
-
ئاخ لیل و داخ لیل ...
چهارشنبه 8 خرداد 1398 23:42
خدا ازتون نگذره دولتمردان کشورم . ببین چه بلایی سرمون آوردید که دختر ۱۲ ساله ی من امشب بهم میگه: مامان من دیگه از جنگ و آمریکا نمیترسم . فقط از خدا میخوام اگه حمله کردن همون روز اول من و تو و بابا و کیان با هم کشته بشیم . قمپز در کردنتون و خط و نشونهایی که برای جهان میکشید به قیمت استرس و اضطراب ما تموم میشه فقط. به...
-
همه می دانند
چهارشنبه 8 خرداد 1398 21:51
از روز گذشته فضای مجازی لعنتی شکل دادگاهی را به خود گرفته که ملت نادان همیشه در صحنه ی کشورم، بتوانند آنجا شایعه سازی و سوژه ی نگون بختشان را قضاوت کنند . ما ایرانیان، ما فرزندان کورش کبیر با تمدن نمیدانم چندهزار ساله، مهارت خاصی درشوخی با حوادث تلخ و تکان دهنده داریم . اینکه مردی همسرش را بکشد اصلا جای جوک و خنده...
-
ماجراهای اولی و دومی (قسمت دوم و پایانی)
چهارشنبه 8 خرداد 1398 12:10
سایه (که اولی، دومی صدایش میزد) چندسالی با اولی ماند. خوب یا بد پیش آمدهای زیادی را با هم از سر گذرانده بودند. در این مدت، اولی بحران های روحی فراوانی را تجربه کرده بود. به واسطه ی این عشق، اندکی دل نازک، تا حدودی منزوی و به میزان قابل توجهی آسیب روحی دیده بود. لیکن هربار با خودش خلوت میکرد مدام این جمله را با خود...
-
Babe he's got to be crazy
پنجشنبه 2 خرداد 1398 17:34
مرض گرفته ام مرض بیزاری از همه... Apocalypse وJhon wayn را از cigarettes after sex بشنوید
-
یعنی طمع مدار وصال دوام را ...
پنجشنبه 2 خرداد 1398 00:15
حالم جوریه که انگار تمام سالهای زندگیم رو داشتم تندتند تایپ میکردم، حالا که سرمو آوردم بالا میبینم زبون کیبورد رو تغییر نداده بودم. پیشنهاد موسیقی: Mr.lonely ازBobby vinton بادبان از سیرکو کافه خارجی از بمرانی
-
ماجراهای اولی و دومی (قسمت اول)
سهشنبه 31 اردیبهشت 1398 10:36
روزی اولی سر جای همیشگی اش نشسته بود که متوجه شد یک سایه ی عجیب و غریب از دور دارد بهش نزدیک میشود. یک سایه ی متفاوتِ آبی متمایل به کبود... اولی کمی جابجا شد اما نه بلند شد و نه دیگر به سایه نگاه کرد. سایه آمد روبرویش ایستاد، تکان نخورد اما انگار که از دو طرف، صورت اولی را گرفته باشد،صورتش آنی گُر گرفت. اولی به سایه...
-
بستنی تلخ
پنجشنبه 5 اردیبهشت 1398 19:25
اشکهایم پشت پلک جمع شده بود. داغدار و وارفته تکیه دادم به مبل . بستنی را از پاکتش درآوردم. اشکهایم فروچکید. تلخ ترین بستنی عمرم را گاز زدم. خنک نمی شدم. تابه حال توی هق هق بستنی خورده اید؟ من این تجربه ی عجیب را نیز ....