هیچ اگر سایه پذیرد 

منم 

آن سایه ی هیچ....


#کانال_تلگرام  : ''برای هیچ ''


جایی که آنجا نوشته های ارزشمندی را در اختیار مخاطبین قرار میدهم ...

Barayehich@

بعدا نوشت:از دسترسم خارج شد :(

و عشقم همچنان باقیست ...

در سالن انتظار نشسته ایم . خیلی ها سرشان توی گوشی  است . هوا خوب است. حال من خوب است . حال آقای روبرویی خوبتر است . او  تنها کسی ست که سرش توی گوشی نیست. 

 چند دقیقه ای یکبار ،نگاهم را از صفحه ی گوشی برمیدارم . آقای روبرویی  با لبخند دوباره نگاهم میکند . حدس میزنم به کسی که دوستش دارد شبیهم . چون نگاهش آزاردهنده نیست .

 حالم خوب است . حالم مرا شبیه به آدمهایی که دوستشان داریم کرده است . آقای روبرویی ، کسی را که دوست داشته یا دارد در من میبیند . من تو را در خودم  :)

شبی مثل امشب

قسمتی از دیالوگهای تلگرامی من و دوستم : 

او:

آخ

سینم تیر میکشه

Arghavan:

برو قرص بخور

او:

ندارم

یه هفته اس هیچ قرصی نخوردم

یه هفته اس از دارو هام دورم

Arghavan:

بسکه نادانی

مث من باش 

حرصتو با قرص بخور حداقل

او:

لج میکنم

باخودم

چوبشو مامان وبابام میخورن

Arghavan:

من اگه لج میکنم . چوبشو خودم میخورم ...

آدم خوبه اگه نامردی میکنه در حق خودش باشه نه دیگری . اونم چی ...بابا و مامان؟