بعد که می آیی بنویسی میبینی ای داد بیداد ...آنهمه لغت و حرف و کلمه را از یاد برده ای و هیچ چیز نمانده برای نوشتن ....

از آنهمه گپ و گفت ...

ایراد کار همینجاست . خلوتی اینجا آدم را بیمار و بی ذوق میکند . یک طوری شده که بنویسی هم بیفایده است ...

_ من حالم خوب است  ... یک کانال ادبی هم توی تلگرام راه انداخته ام . خودم را با سروسامان دادنش مشغول کرده ام ...

_ دانشگاه را هم دارم . بچه ها ...کیان و بهار هم خوبند . من هنوز همان مادرم که بودم . منزوی و عصبی و تخس :) 

_ اینستاگرام ملعون را حذف کرده ام . 

_ مدتهاست کتابی نخوانده ام . یک عزیز دلی چند جلد کتاب برایم هدیه آورده . ابلهانه  نمیخوانمشان . باید یک روز یک فنجان چای بریزم و بتمرگم چند ساعت مداوم و یک نفس فقط کتاب بخوانم ...

33

فقط یک سال پیرتر شدم ...