When we walk

باران میبارید و هوا سردتر شده بود. بسیار سرد.محصل ها  با عجله و کلافگی تلاش میکردند زودتر به خانه برسند. نفس ها شکل بخار و شاید دود،  اطراف صورت عابران را میپوشاند؛ تا به حدی که همه انگار توی پیاده رو داشتند سیگار میکشیدند و راه میرفتند.

پرتقال فروش ها کنار خیابان صدای ضبط وانت یکی شان را بلند کرده بودند و دو سه نفری دست در دست هم لری میرقصیدند و  دستمال می چرخاندند تا گرمشان شود ؛ ماشین های عبوری برایشان بوق میزدند.از چهره های یخ زده و سرخشان، از دشواری زندگی و کار و معاش شان دلم گرفت. یکی شان وسط رقص خیره ماند و نگاهم کرد و چشمکی زد و خندید . انگار که خیالم را آسوده کرده باشد، به یکباره غصه ام کم شد .


+آخرش قشنگه . علیرضا طلیسچی 

+یوسف . محسن چاوشی( پس از مدتها گذاشتم روی تکرار و تکرار)

+Apologize. Timbaland ft Republic

+ River Down Below.Riverside(عالیه این)

نظرات 2 + ارسال نظر
علی دوشنبه 18 آذر 1398 ساعت 22:01

سلام ارغوان خانم شبت سراسر شادی...

سلام برادر
شبتون به نیکی

علی یکشنبه 17 آذر 1398 ساعت 19:32

سلام وقت بخیر...آخرش قشنگ بود...

سلام .وقت شما هم بخیر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد