رفیقان بی کلک

کیان: مامان!من توی مدرسه کرانچی گرفتم . بعد کاوه به من نگا کرد و پرسید :بازم پول داری برا منم بگیری؟

-خبببب :)

کیان در ادمه: خب منم براش گرفتم . 

- کار خوبی کردی امیدم :) 

کیان:آره . چون منم اونروز بوفه بسته بود. کاوه لقمه داشت . ازش پرسیدم چیزی برا منم داری ؟! اونم به من از لقمه ش داد ...

- :))))

پ ن: این موجودات از طفولیت رفیق بازن و با مرام. بیخود دم از رفاقت نمیزنن آقایون. بایه قاشق غذا میخورن تو کوه و سفر . رخت همو میپوشن. شونه و حوله که هیچ، با چشمای خودم دیدم مایو به هم قرض دادن .

بعد خانمه به صمیمی  ترین دوستش میگه: فلانی اجازه هس از رژ یا ریمل ت بزنم؟

  فلانی: :/  

چی بگم من :(


+In the end . Tommee profitt

+Dream. Imagine  dragons( فقطططط فریادهاش)

نظرات 6 + ارسال نظر
اسماعیل بابایی سه‌شنبه 12 آذر 1398 ساعت 16:37 http://fala.blogsky.com

In the end لینکین پارک رو بیشتر می پسندم!

اوهوم
اما این کاور رو هم من دوس دارم

علی سه‌شنبه 5 آذر 1398 ساعت 18:51

دنیای کودکان دنیاییه برای خودش...عالی و لذت بخش..بهمین خاطر لازمه بعضی وقت ها آدم بزرگ ها هم ی سفری تو عالم کودکان خودشون داشته باشند...لحظه های زیبایی داشته باشی تو این شب های پاییزی..

بله .درست میفرمایید
روزگار شما هم خوش

اسماعیل بابایی سه‌شنبه 5 آذر 1398 ساعت 15:29 http://fala.blogsky.com

خدا نگه داره براتون.
موافقم!:)

زنده باشید . خدا عزیزان شما رو هم نگه داره براتون

حمیدرضا سه‌شنبه 5 آذر 1398 ساعت 15:20 https://hamidhavaeji.blogsky.com/1398/09/05/post-2/

درود مجدد خانم ارغوان. خیلی ممنونم که تشریف آوردید وبلاگم. مرسی که مطلبو خوندید

سلام
خواهش میکنم . مطلبتون خیلی خوب بود

انیران سه‌شنبه 5 آذر 1398 ساعت 13:31 http://tutiehend7007.blogfa.com

خدایا من راضی ام قربون کیان بشم

خدانکنه ای عاشق

حمیدرضا سه‌شنبه 5 آذر 1398 ساعت 13:21 https://hamidhavaeji.blogsky.com/1398/09/05/post-2/



لطفا مطلب منو بخونید

عالی بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد