آقای خانه ی من

با حرص و عصبانیت آخرین دانه ی بلوک های رنگی و ماشین های اسباب بازی بی چرخ و عروسک های بی مو و یک چشم بچه ها را می اندازم توی سبد و همچنان زیر لب ، هی الکی برای خودم غر غر میکنم . نه ! مثل اینکه بی فایده است . آقا حاضر نیست سرش را از توی پرونده ی پیش رویش بکشد بیرون و ببیند مادر بچه هایش چه مرگش شده . گاهی با خودم میگویم انگار  مغز این مرد قوه ای ندارد برای فرمان دادن به دلش که گاهی فقط گاهی به رحم بیاید برای من . که بابا جان این بنده خدا گناه نکرده زن تو شده . کمی یاری اش کن توی کارهای خانه . گاهی اوقات یک چیزی از روی زمین بردار . تو هم از 24 ساعت شبانه روز خدا ، یکی دوساعت بچه ها را مسئول باش . یک گوشه ای از این زندگی توی خانه را بگیر .

آقای خانه ی من ، از آن جمله مردهاییست که پدر بی نظیریست . همکار و دوست فوق العاده ایست . فرد بی اندازه مفید و سالمی است برای اجتماعش اما ! همسر ایده آلی نیست . کسی نیست که بشود برای خانه تکانی به هیچ عنوان رویش حساب کنی . وقتی عذاب ماهانه می آید سراغت ، به کمک رسانی اش امید داشته باشی . خیلی خیلی کم و انگشت شمارند روزهایی که ظرفی آب بکشد . سفره ای از جلوی خودش جمع کند . اصولا خودش را به زحت هیچ کاری در خانه نمی اندازد . 

آقای خانه ی من ! خونسردتر از من است . صبورتر از من است . چراکه خودش را عادت داده به بی تفاوتی به خیلی مسائل . و این مرا خیلی وقتها خسته تر می کند . خصوصا وقتی مهمان بیاید و برود و آقا عین مهمانها فقط از خودش پذیرایی کند . 


اما خدانکند روزی برود دادگاه و رأی دلخواهش را نگیرد . یا کار پرونده ای بیخ پیدا کند . یا تو از زیر تایپ لایحه و دادخواستی شانه خالی کنی . آنوقت بیا و ببین همین آقای منطقی چه ها که نمی کند . ادا و اصولی دارد برای خودش که ...


-------------------------

پ ن : خوب است گاهی ما زنها خودمان را جای مرد زندگی مان بگذاریم و حس کنیم سختی یک لقمه نان حلال درآوردن را  .

و خوبتر است مردها نیز گاهی و فقط گاهی زحمت خانه داری و بچه داری را بفهمند و اینهمه خودشان را کنار نکشند.


پ ن 2 : با اینهمه هیچ کسی ، برای من بهتر از همین آقای خانه ی بی تفاوت و بی نظم نبود و نخواهد بود توی این دنیا . این را بارها گفته ام . سایه اش مستدام !


نظرات 6 + ارسال نظر
گلابتون بانو سه‌شنبه 5 فروردین 1393 ساعت 12:54 http://golabatoonbanoo.blogsky.com/

چه جالب!
همسر شما همکار منه!
خدا برای هم نگهتون داره. این چیزا تو همه خونه ها کم و زیاد هست.

آرزو (همه اطرافیان من) دوشنبه 26 اسفند 1392 ساعت 02:25 http://ghezavathayam.blogfa.com

آقای خانه من هم!
همین امروز 6ساعت تمام توی آشپزخانه جان کنده ام و آخ و اوخ کرده ام و او همینجور که پای تلویزیون نشسته چای خورده میوه خورده ناهارخورده و به روی خودش هم نیاورده که از آشپزخانه خانه اش صدای آه و ناله می آید!

زنده باد شما و خسته نباشی‏!و برقرار و سایه اش مستدام آقای زحمت کش‏?خانه.

شیما شنبه 24 اسفند 1392 ساعت 23:20

همون علی اقا به درد تو میخوره...هرکس دیگه ای بود تا الان روانی شده بود از دستت

نهال جمعه 23 اسفند 1392 ساعت 23:41 http://aparteman.blogfa.com

سلام
به نظرم تقصیر ماست. تقصیر مادرهای پسرکان کوچک.
سایه شان مستدام.

عسل جمعه 23 اسفند 1392 ساعت 16:38 http://hezaroyekshab-asal.blogsky.com

مردن دیگه،خاصیتشون ریلکسی و بی خیالیه نسبت به مسایلی که برای ما خیلی مهم ان...باز تو خوبی تحمل می کنی،من غر می زنم و کتکش هم می زنم ولی هیچ فایده نداره که نداره...

علی جمعه 23 اسفند 1392 ساعت 16:17

جالب بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد