رحم کنید زن ها ! 

به دست های زحمت کش همسر کارگرتان ! به فکر آشفته ی مرد پشت میزنشینتان ! برای خدا ، به درد همسرتان نگاه کنید .عید ، بهانه ایست که در بازار سرکیسه تان کنند ! هر روز صبح و عصرش را کنار ویترین های تجمل ، و پیاده روهای دست فروشان ، به انتخابات عجیب و بیهوده بگذرانید که چه ؟ عید روزیست که اگر اضافه داریم ، به ندارها ببخشیم . اگر وقتمان زیاد است ، در رفتارمان اندیشه کنیم ! اگر فرصتی داریم ، به دیگران ببخشیم . وگرنه این قدم های تند و تند و چانه زنی های بی چاک و بست ، جز حقارت برای ما ارمغانی ندارد !

-------------------

پ ن : از خودم خرسندم که عیدها را جز در بچگی ، به عشق خرید تازه و بوی لباس نو ، چشم به راه نبودم . خرسندم که زنی هستم که قناعت را از مادرم و غرور را از پدرم آنچنان به ارث برده ام که همسرم را درگیر حاشیه های این روزهای باستانی نکنم ...


دایره‌ها

دایره‌ها

دایره‌ها

دایره‌ها

از همه‌ی دو پایان

تنها

پرگار شبیه من است.

از : شهرام پوررستم

در آخرین سونوگرافی ، که هفته ی پیش گرفتم ، کیان 32 هفته و دو روزش بود و 2100 گرم وزن داشت ... نامه ی شقایق که به دستم رسید باورم شد ، دوست خوبی هستم برای کسی در دوردست ... که حاضر شده ندیده برایم نامه بنویسد و به زحمت بیفتد برای ارغوانی که این گوشه ی ایران ، بدجور تنهاست ... بهارکه میرود مهد و علی به جد هنوز دنبال کارش است در تهران ! که اگر درست شود و اگر خدا بخواهد و درست شود این زندگی راکد بی آرامش ما هم یک تکانی می خورد ...

به آیه و دریا و باقی دوستان دلخوشم در محیط مجاز ! که الحق مرا از تنهایی در میآورند و وادرام میکند عشقشان که باز بیایم و قید استراحت را بزنم ... 

به زودی زود ، وقتی 5 شنبه ی منحوس آخر سال سر برسد ، بچه ها و نوه های پیرزن هم میریزند اینجا !که شهرستان است و خوش هوایی است و تفریح ... درب خانه ها و آپارتمان های آرامشان را کلید می کنند و یا علی!!!! مثل تمام تعطیلات تقویم !مثل تمام سال با شهادت ها و تعطیلات بین التعطیلین و تابستان و آلودگی تهران و همه و همه ...با هر بهانه ای سرازیر می شوند به هر حال ! بهانه برای چه ؟ مادر ! را ببینند !!!

قرارشان و پاتوقشان هم مثل تمام این سالها اینجاست ولاغیر ! گور بابای زنی باردار که پابه ماه است و به زور حتی نفس می کشد ... و تمام سال را قناعت کرده و سوخته و ساخته به امید پس اندازی اندک ، که آنهم صرف پذیرایی از عزیزان می شود !

و ارغوان ! بشور و بپز و صبور باش به امید سالی نو که هرسال در لحظه ی تحویل ، آرزویش می کنی ... و هیچ خبری ازش نیست . حتی کورسوی امیدی !

برای همگی آرزوی سالی خوش دارم ... سالی سرشار از موفقیت و پیشرفت ! و ارامش و سلامتی !

برای من هم اگر یادتان بود یادم ، دعا کنید .

در پناه خدا باشید ! 

----------------------

دل بی تو درون سینه ام می گندد

غم از همه سو ، راه مرا ... می بندد

امسال بهار بی تو یعنی پائیز

تقویم به گور پدرش می خندد

از : جلیل صفر بیگی