هوا ابری باشد و ...

آسمان گرفته .... غم آلوده !

درست توی این هوا بزند و دل تو هم بگیرد از هر چه هست ... هر چه نیست !

چه تقاطع پرخطری ... چ تصادف دلخراشی !!!!

-------------------------

زنده یاد حسین منزوی

نامه ای در جیبم...

                و گلی در مشتم...

                        غصه ای دارم با نی لبکی...

سر کوهی گر نیست...

               ته چاهی بدهید...

                       تا برای دل خود بنوازم...

عشق جایش تنگ است!


جوانی من سالها پیش ... پشت نیمکت های دبیرستانی دخترانه که دیوار و در و نیمکت هایش را موریانه ها با لذت میجویدند فنا شد ... در مانتوهای گل و گشاد و سورمه ای و حجاب سفت و سخت و اجباری مدیر و پدر !!!! در نمره های ممتاز ! درسهای تلاش ! دختر خوب بودن ها ! نمونه بودن ها ! برای که ؟ برای چه ؟؟؟؟؟و سال ها بعد توی آن کتابخانه ی سرد و نمور و هیسسسسسسسس ... برای هیچ !برای عاقبت انصراف !در جمع های دوستانه نه .... خریدهای رفیقانه نه ... تلفن ها و نامه های یواشکی نه ...توی اتاق در بسته و کتاب های کوئیلو و جبران خلیل ... در"شیطان و دوشیزه پریم "و" ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد "و ...و...و...در بر باد رفته ها ی 1 و 2 و 3 و ...در آلبوم خانوادگی دانیل استیل و...رمان های ممنوعه ی جواد فاضل!جوانی من در میانسالگی پدر حل شد ... در دست رد به سینه زدن ها ! در نه ... در حرفش را هم نزن ها به غارت رفت ....در منع ها و محدودیت ها ! با عطر گل های یاس حیاط خانه ... میان سجاده ... قرآنی که میخواندم  ...در مثبت بودن های بی فایده ! در تزکیه نفس های بی اثر ! در کنترل های بی حد و اندازه ! جوانی من جوانی نبود ... روزهای سوخته بود و ارزوهای ناتمام...

--------------------

Gregorian – Brothers in arms

سالهاست شب از نیمه میگذرد

و زن لحظه ها را با شاخ و برگ دادن به رویاهاش میگذراند

زنی که روزگار درازیست با چشم باز خواب میبیند ....

-----

زنده یاد فروغ فرخزاد

همیشه خواب ها

از ارتفاع ساده لوحی خود پرت می شوند و می میرند

من شبدر چهارپری را می بویم 

که روی گور مفاهیم کهنه روئیده ست

آیا زنی که در کفن انتظار و عصمت خود خاک شد جوانی من بود؟

آیا دوباره من از پله های کنجکاوی خود بالا خواهم رفت

تا به خدای خوب ،که در پشت بام خانه قدم می زند سلام بگویم؟

کمالالملک | علی حاتمی
دامن هنر در این ملک همیشه آلوده ست، از حافظ تا من 

دلشدگان | علی حاتمی
با همه بلند بالایی؛ دستم به شاخسار آرزو نرسید

سوته دلان | علی حاتمی 
جهانگیر فروهر: دلمون برات تنگ میشه ، بهت عادت کرده بودیم. به اخم و تخمات ، اولدرم بلدرمات ، سگ صلحیات. ولی گور پدر دل ما ! دل تو شاد !

هزاردستان | علی حاتمی
ولایت زندان، ما را طلبید عاقبت این عشاقخانه. هنوز زنجیر در گوشت است، زنجیرک! موریانه گوشت! کی به استخوان میرسی آخر. زنجیرک! تسبیح عارفان، صدای پای من حالا شنیدنیست، از این دستساز، کوه کوچک!

هزاردستان | علی حاتمی
این چه جنی بود که با بسمالله ظاهر شد؟ تازه در باء بسمالله دفتر بودم، این دفتر، دفتر آخر شد. نکنه سیگار رو از طرف تاجش آتیش زدم. نکنه خط نوشتن موقوفه، موقوف کردن در این ولایت رسمه، رادیو هم چیزی نگفته، ما جنگ رو از رادیو شنیدیم. نکنه این پسری که رادیو گفت به جای پدر نشسته خط نوشتن رو موقوف کرده. عاقبت کار آدمی مرگه. حسنک هم بر دار شد، حسنک که تن در داد به دار، صاحباختیار خودش بود، من کیم که مال وقفی رو هبه کنم؟ والا اگر جان، جان من بود، پیشکش میکردم به آن پزشک شاگرد شیطان، که تا با یک آمپول هوا، فاتحهاش رو بخونه. حقیقتا چه نخبهگانند این جانیها که از هوای مایه زندگی، مرگ بیصدا میسازند

حاجی واشنگتن | علی حاتمی
آئین چراغ خاموشی نیست، قربانی خوف مرگ ندارد، مقدر است. بیهوده پروار شدی، کمتر چریده بودی بیشتر میماندی، چه پاکیزه است کفنت، این پوستین سفید حنابسته، قربانی، عید قربان مبارک، دلم سخت گرفته، دریغ از یک گوش مطمئن، به تو اعتماد میکنم همصحبت. چون مجلس، مجلس قربانی است و پایان سخن وقت ذبح تو، چه شبیه چشمهای تو به چشمهای دخترم، مهرالنساء، ذبح تو سخته برای من


شبیه معجزه س انگار !

گاهی... بعضی روزها ... یک هو عجیب آرامش دارم ... آرام می گذرند ... بی استرس و حرص !!!!

به عکس امروز !

فقط میشد تحمل کرد ... همین ...

باید دردها را با لیوان لیوان  آب قورت داد تا صدای بغضت درنیاید !

 بشنوی و نشنیده بگیری ! ببینی و نادیده به حساب بیاوری ...

این زندگی بعضی روزها به مفت نمی ارزد !

-------------

پ ن : سرم داد نزن ریحان ... خب !؟ فدای دلواپسیهات !

پ ن : پیرزن برگشت ! یه هفته ای میشه ! انگار من بودم که داشتم میمردم ! چقدر دعا کردم براش ... چقدر غصه خوردم ... حالا برگشته با همون توهین ها و تهمت ها !

خدایا ! خداییش چه بنده های عجیبی داری ! دمت گرم !

پ ن : نگرانم نباشید ... خوبم ! به قول یارو گفتنی : چون میگذرد غمی نیست ....

زمین وارونه می چرخد برای من برای تو

مشخص نیست انگاری نه جای من نه جای تو

زمستان با تمام فصل ها فرقی ندارد چون-

که بارانی ست پیوسته هوای من هوای تو

و کم کم قطره های اشک می پیچد چو زنجیری

در این زندان سرگردان به پای من به پای تو

وبعد از این همه فریادهای تلخ وبی پاسخ

یقین دارم که می گیرد صدای من صدای تو

کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها؟

که دریا را به طوفان می کشاند ماجرای تو

کتابی چند جلدی می شود غم های تو با من

چه خواهد شد کتاب قصه ام با غصه های تو؟!

-------


دانلود آلبوم حریق خزان - علیرضا قربانی... با پیشنهاد بیقرار ؛ حریق خزان ، ارغوان 
01 Harigh Khazan.mp35 MB 
02 Arghavan.mp34.7 MB 
03 Bigharar.mp37.9 MB 
04 Deli Dar Atash.mp35.4 MB 
05 Akharin Joreye In Jaam.mp34.3 MB 
06 Khaterat.mp33.7 MB 
07 Zendegi , Rang.mp34.6 MB 

منبع : http://roman-music.ir

به اندازه ی اینقد در آنقد

به وسعت یک کف دست ...

جایی برای آرامش

خانه ای امن و مهربان ! مرا کافیست ....

مدونا - شاهکار

تهران ولی عصر ترافیک مسخره

بنــز سیاه رنگ متالیک مسخره

با شیشه های دودی و با رینگ نقره ای

یک آدم نجیب ِ رمــــــــــــانتیک مسخره

چشمان مست خیره به دنبال دختریست

دختر کنــــــــار شیشه ی بوتیک مسخره

با گونه های گل به ای و لنز های سبز

قـــــــــــــد بلند و هیکل باریک مسخره

بوق و چـراغ و بعد مسیری همیشگی

یک جای دنج ِ خلوت و نزدیکِ مسخره

مردان گر گرفته و زن های بی دلیل

زیـــــر فشار قدرت تحریک مسخره

هی قهوه می خورند و هی حرف می زنند

آرامش خیالی ِ موزیک مسخره

شب از صـدای آه زنی زوزه می کشد

در یک فضای ساکت و تاریک مسخره

بره شکار نیمه شب گرگ می شود

یک گرگ پیر ِ مبتذل ِ شیک مسخره

فردا شروع تازه،یک سوژه ی جدید

تهران ،ولی عصـر، ترافیک مسخره

 

حسین غیاثی

---------------------

نگو تنهایی – گلاره شیبانی

تا قبل از این - مادمازل

Adele - Set Fire to the Rain