سال ۸۰ بود که برای اولین بار کنکور شرکت کردم ... خداییش زیاد تلاش نکردم ... درس های دوره ی پیش دانشگاهی به حد کافی رمقم رو گرفته بود ... درسهایی که مجبور بودم تحملشون کنم .... از دوم دبیرستان که به زور وادارم کردند تجربی بخونم ... اتفاقا دانش آموز بدی نبودم ... درسخون اما همیشه ناراضی ... ادبیات رو دوس داشتم که پدر نذاشت ! سال ۸۰ کنکور تجربی رو با بی خیالی هرچه تمام تر پشت سر گذاشتم ... اون روزها که اینترنتی نبود نتایج ... باید میرفتیم یه دبیرستانی و کارنامه هامون رو میگرفتیم دستی ... خدا می دونه چقدر بچه های درسخونی بود که مجاز نشده بودن ... بار رتبه های خیلی خوبی که اگه الان بود ملی قبول می شدن ... من نمی دونم ! به قول مادربزرگ مدیون ما به گردن کی ؟ ها ؟ ! من که با ۱۸ هزار به زور پیام نور مجاز شده بودم ... انتخاب کردم اما رد شدم ... سال بعد توی اون زیر زمین نمناک که اسمش شده بود کتابخانه ! از ۷ صبح تا ۷ غروب نشستم و جوونیمو هدر دادم !!!! آره تلف کردم تا سال بعد بتونم قبول بشم ... نمیشه تصور کرد یک سال از همه چیت بزنی ... اما من زدم ... حالا کی به این بچه های امروزی میفهمونه ما با شما فرق داشتیم ... دلم میخواد خفشون کنم وقتی نق میزنن و ناز می کنن که من این رشته رو نمیخوام ...
------
پ ن : دِ عوضی همتون که به همت اقایون مجاز شدین ... حتی احمق ترینتون ... برید بمیرید دیگه !
از این م م ل ک ت حالم به هم میخوره ! ازش بیزارم ! تا بوده دیر دست به کار شدن ... !من که از حق خودم و اون روزهام نمیگذرم ...
حروم اون آمپولیه که دونه ای 220 هزار تومن پولشه و تو باید ماهی سه تاشو بزنی...
حروم زندگی این بدبخته که حسرت یه عروسی به دلش مونده..زده بالا ، متوسل شده به تابلوی کائنات...
حروم اون نزول خوره که اگه سر ماه پول با اسکونتش حاضر نباشه ، اسباب و اثاثیه پدر و مادر من رو بعد از 30 سال کار تو آموزش و پرورش این مملکت میزیزه سر کوچه...
حروم اون ماشینی که آیینه بغلش ، دیه ما سه نفره...
حمید فرخ نژاد
گشت ارشاد-سعید سهیلی
00000000000000
بزمجه! خریت خودتو گردن خدا ننداز؛ ببین منو ، آدمی خب ، آدم خود به خود علاقه داره به کار خلاف ، دست خودشم نیست ، خود خدا هم اونقدرا که میگن سخت گیر نیست ، بابا اگه خودشم از بیخ با این قضایا (ارتباط دختر و پسر) مخالف بود ، آلت جرمو به من و تو نمیداد ، برو زندگیتو بکن عزیز برادر ...
من به عنوان نماینده تام الاختیار خدا در این محله و تمامی محله ها به شما میگم خدا شما رو بخشید ، خلاص ، برو حالتو بکن.. اما مواظب باش اسراف نکنی !!!
استاد پرویز پرستویی
مارمولک-کمال تبریزی
00000000000000
قرار شد ما بریم از این مملکت دفاع کنیم، شما هم از بچه های ما، حالا خودتون قضاوت کنید
کی کم فروشی کرد ؟!
(موج مرده/ حاتمی کیا)
0000000000
عزت ا... انتظامی: مادرت زن نجیبی بود .
رضا کیانیان: نجابت وقتی معنا پیدا میکنه که راه دومی هم وجود داشته باشه.
خانه ای روی آب - بهمن فرمان‌آرا
0000000000
طوبا (گلاب آدینه) : آخه این جاهای چیتان فیتان چیه آدمو ورمی‌داری می‌آری ؟
عباس (محمدرضا فروتن) : تو آخه چیتان منی ، همه‌ی فیتان منی ، چیتان فیتان منی.
زیر پوست شهر - رخشان بین اعتماد
000000000000000000
- قرص هاتو خوردی؟
+ نه.
-اومدیم و من یه وقت رفتم، تو باید یادت بره؟
+ تو نباشی من برای چی باید قرص بخورم؟
(سینمایی آقا یوسف،نویسنده و کارگردان : علی رفیعی)
برای من فرقی نمی کند که توی خانه ی همسایه چه خبر است یا فلان دختر عمو یا بهمان دختر عمه خانه اش چه رنگیست ... ولی انگار برای اطرافیانم فرق دارد !
اینکه فرشهای خانه ی من مد روز نیستند و تلویزیون ال ای دی یا ال سی دی ندارم !یخچال ساده است ، میز تلویزیون ساده است ! رنگ در و دیوار ساده ی ساده است ... مبلمان ندارد خانه ام ! من قاب و گل مصنوعی ندارم !پنجره های خانه ی من با پرده های ساده ی حریر پوشیده شده اند !من توی آشپزخانه ام وسیله ی برقی بجز یخچال ندارم ! توی اتاق خوابمان روی تشک میخوابیم ... تخت نگرفتیم ! تا خیالمان تخت باشد از بلندی نمی افتیم پایین ! خانه ی من آدم را یاد دهه ی ۷۰ می اندزد ... برق میزند از پاکیزگی اما مجلل نیست ! و من برای سر و سامان دادن به این وضع هیچ تلاشی نمی کنم چون همینطور راحتم ...
---------------
پی نوشت : سخت نمیگیرم ! راحتم !
بعدا نوشت : بهار داد میزنه از تو اتاق که : مامان بیا !!!!!!!!!!!! همونی که دوسش دالی لو داله نیشون میده .... " آب سیب بخور قلبت خنک شه ! هه هه ! آب سیب سان استار !"جایی هست دانلودش کنم ؟
خود را اگرچه سخت نگه داری از گناه
گاهی شرایطی است که ناچاری از گناه
هر لحظه ممکن است که با برق یک نگاه
بر دوش تو نهاده شود باری از گناه
گفتم: گناه کردم اگر عاشقت شدم...
گفتی تو هم چه ذهنیتی داری از گناه!!
...
سخت است اینکه دل بکنم از تو، از خودم
از این نفس کشیدن اجباری، از گناه
بالا گرفته‌ام سرِ خود را اگرچه عشق
یک عمر ریخت بر سرم آواری از گناه
دارند پیله‌های دلم درد می‌کشند
باید دوباره زاده شوم ـ عاری از گناه ـ
از : زنده یاد نجمه زارع
-----
امروز بهار تصمیم گرفته مامانشو عوض کنه ... اون دیگه مامان سفید با موهای سیاه نمیخواد ! مامان کرمی میخواد با موهای قهوه ای ! خودش که میگه امروز میرم مغازه و میخرم ...
موندم ...
نکنه علی هم سیر شده باشه از این چهره ؟! منتها بزرگترها عین بچه ها صادق نیستن ! اون که میدونه مغازه ها جنس مورد نظر رو ندارن !
--------------------
سوره آل عمران آیه 194
رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَى رُسُلِکَ وَلاَ تُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّکَ لاَ تُخْلِفُ الْمِیعَادَ
پروردگارا! آنچه را به وسیله پیامبرانت به ما وعده فرمودى، به ما عطا کن! و ما را در روز رستاخیز، رسوا مگردان! زیرا تو هیچگاه از وعده خود، تخلف نمىکنى.
----------------------------------
چقدر دلچسبه در اوج نا امیدی صفحه کلیدی رو که بهار زده داغون کرده رو خودت درست کنی !!!!!!
منم بله .........!!!!
مسعود رایگان : دوستش داری ؟ فقط یادت باشه دوست داشتن فقط کافی نیست . عشق مراقبت می خواد .
خون بازی رخشان بنی اعتماد
-------------------
«ساکنان دریا پس از مدتی دیگر صدای امواج را نمی‌شنوند؛ چه تلخ است روایت غم بار عادت …»
- پرویز پرستویی / سیزده ۵۹ / کارگردان: سامان سالور
----------
سیمین: اون آلزایمر داره؛ اصلا می فهمه تو پسرشی؟
نادر: من که می فهمم اون پدرمه.
جدایی نادر از سیمین - کارگردان: اصغر فرهادی
------------
لئو ناردو میگه این پایان تمدن وقتی کسی رو واسه ساعت ۴ دعوت میکنی و اون ساعت ۲:۳۰ میاد!
ساعت ها
--------
هاردی: میخوام ازدواج کنم
لورل: با کی؟
هاردی: معلومه دیگه، با یه زن. مگه تو کسیو دیدی که با یه مرد ازدواج کنه؟
لورل: آره
هاردی: کی؟
لورل: خواهرم
---------------
ایران: بیژن ! یه قولی بهم میدی؟
بیژن: تا چی باشه !
ایران : اینکه هیچوقت منو فراموش نکنی ، حتی اگه تَرکم کردی…
بیژن : قول لازم نداره ، وقتی یکی وارد ِ زندگی آدم بشه ، آدم بخواد نخواد اون جزئی از خاطراتشه !
ایران : حتی اگه بره ؟
بیژن : حتی اگه بره !
- در چشم باد-
